بازگشت گودزیلاها
هوا گرم شده......یکی از عواقب بدش ول شدن این گودزیلاها اطراف خونه هستش.......یعنی اینکه آرامش تا زمستان بعدی خداحافظ.
هوا گرم شده......یکی از عواقب بدش ول شدن این گودزیلاها اطراف خونه هستش.......یعنی اینکه آرامش تا زمستان بعدی خداحافظ.
* تمام دوستت دارم های دنیا را برای تو گذاشته ام کنار ! یک روز می شود که دوباره سفره را پهن می کنیم و لقمه از آن ظرفی که کنار گذاشته ام برمیداریم .
** یک روز می شود که هشتاد ساله ایم و دندان مصنوعی هایمان را اشتباه برمی داریم . یک روز که سر آن صندلی توی بالکن دعوایمان بشود . آن صندلی را می گویم که شاید بگذاریمش توی بالکن خانه ی دنجمان در حومهی شهر و از آن گهواره ای ها باشد و نمی دانم چرا قرار شد فقط یکی ازش داشته باشیم ! یادم نیست چرا ، تو یادت هست ؟
*** از پیادهروی کنار "اتوبوسمان" که رد می شوم ، لختی مکث می کنم ، لب هایم را غنچه می کنم ، هوا را بو می کشم ، و به راهم ادامه می دهم ... اصلن انگار تمام هر لحظه ای که دارم از آن کوچه رد می شوم ، تو داری کنار من راه می آیی و دستت را به جست و جوی دست من می گیری طرفم و زیر لب می گویی : کجایی ؟
**** یک جاهایی ، یک لحظاتی هستند توی این دنیا ، که به نام ما شده اند . دو نفره ها ، قابلیت زیادی دارند برای مالک زمان ها و زمین ها شدن . ما هم کم نیاورده ایم . نام نمی برم ؛ یادت هست ؟
***** هر مردی که تو را پس از من ببوسد
بر لبانت
تاکستانی را خواهد یافت
که من کاشته امش !
نزار قبانی / ترجمهی احمد پوری
ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد
عشقمی؛کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتاد
از دیوان اشعار امام خمینی(ره)