دلتنگی های من

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ب.ظ

باران برای تو می بارد


این برگ‌های زرد 
به خاطر پاییز نیست 
که از شاخه می‌افتند 
قرار است تو از این کوچه بگذری 

و آن‌ها 
پیشی می‌گیرند از یکدیگر 
برای فرش کردن مسیرت.. 

گنجشک‌ها 
از روی عادت نمی‌خوانند، 
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند 
برای خوش‌آمد گفتن 
به تو.. 

باران برای تو می‌بارد 
و رنگین‌کمان 
– ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش – 
سرک کشیده از پسِ کوه 
تا رسیدن تو را تماشا کند. 

نسیم هم مُدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۱۰
ghazal deltangi
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۸ ب.ظ

شب آخر


سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی 
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی 

شبی که شام آخر بود، به دست دوست خنجر بود 
میان عشق و آینه یه جنگ نابرابر بود 

چه جنگ نابرابری، چه دستی و چه خنجری 
چه قصه‌ی محقری، چه اول و چه آخری 

ندانستیم و دل بستیم، نپرسیدیم و پیوستیم 
ولی هرگز نفهمیدیم شکار سایه‌ها هستیم 

سفر با تو چه زیبا بود، به زیبایی رویا بود 
نمی‌دیدیم و می‌رفتیم، هزاران سایه با ما بود 

سکوتت را ندانستم، نگاهم را نفهمیدی 
نگفتم گفتنی‌ها رو، تو هم هرگز نپرسیدی 

در آن هنگامه‌ی تردید، در آن بن‌بست بی‌امید 
در آن ساعت که باغ عشق به دست باد پرپر بود 
در آن ساعت هزاران سال به یک لحظه برابر بود 
شب آغاز تنهایی، شب پایان باور بود 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۸
ghazal deltangi
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۴ ب.ظ

من از عشق لبریزم


هوا سرد است 
من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من 
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟ 
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۰۴
ghazal deltangi
دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۹ ب.ظ

ترس

ترس کالایی است که میفروشند..

اگر نخری میپوسد..پس نخر..

من نخریدم..

گفتم این چنین مرگی به زندگی معنا میبخشد..

پرسید روحت به کدامین قله خواهد گریخت؟

پاسخ گفتم بوی گل کجا میرود؟

روح من همان بوی گل است

         

                            "سیمین دانشور"

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۹
ghazal deltangi
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ب.ظ

بازگشت گودزیلاها

هوا گرم شده......یکی از عواقب بدش ول شدن این گودزیلاها اطراف خونه هستش.......یعنی اینکه آرامش تا زمستان بعدی خداحافظ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۸
ghazal deltangi
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۹ ب.ظ

عاشقانه هایی برای یک تندباد شمالی


 

* تمام دوستت دارم های دنیا را برای تو گذاشته ام کنار ! یک روز می شود که دوباره سفره را پهن می کنیم و لقمه از آن ظرفی که کنار گذاشته ام برمی‌داریم .

** یک روز می شود که هشتاد ساله ایم و دندان مصنوعی هایمان را اشتباه برمی داریم . یک روز که سر آن صندلی توی بالکن دعوایمان بشود . آن صندلی را می گویم که شاید بگذاریمش توی بالکن خانه ی دنجمان در حومه‌ی شهر و از آن گهواره ای ها باشد و نمی دانم چرا قرار شد فقط یکی ازش داشته باشیم ! یادم نیست چرا ، تو یادت هست ؟

*** از پیاده‌روی کنار "اتوبوسمان" که رد می شوم ، لختی مکث می کنم ، لب هایم را غنچه می کنم ، هوا را بو می کشم ، و به راهم ادامه می دهم ... اصلن انگار تمام هر لحظه ای که دارم از آن کوچه رد می شوم ، تو داری کنار من راه می آیی و دستت را به جست و جوی دست من می گیری طرفم و زیر لب می گویی : کجایی ؟

**** یک جاهایی ، یک لحظاتی هستند توی این دنیا ، که به نام ما شده اند . دو نفره ها ، قابلیت زیادی دارند برای مالک زمان ها و زمین ها شدن . ما هم کم نیاورده ایم . نام نمی برم ؛ یادت هست ؟

***** هر مردی که تو را پس از من ببوسد

         بر لبانت

         تاکستانی را خواهد یافت

         که من کاشته امش !

                                                  نزار قبانی / ترجمه‌ی احمد پوری

 

 



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۱۹
ghazal deltangi
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ب.ظ

ماه مبارک رمضان

ماه رمضان شد می و میخانه بر افتاد

عشقمی؛کرد برم پیر خرابات

گفتم که تو و طرب و باده به وقت سحر افتاد

افطار به  را روزه به برگ و ثمر افتاد

با باده وضو گیر که در مذهب رندان

در حضرت حق این عملت بارور افتاد

 

                                  از دیوان اشعار امام خمینی(ره)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۴
ghazal deltangi